به شیدایی، به شور عشق به مجنون ِپر آوازه
به قطره قطره ی باران به گلبرگ تر و تازه
به هر یادی که در خاطر به یادت بسته شیرازه
به چشمانت که می دوزد نگاه ام را به دَروازه
تو را من، دوست می دارم نمی دا نم چه اندازه
به گل هایی که می روید بهاران، در دل صحرا
به دشت ِسینه ی عاشق که می سوزد ز هجران ها
به سوگند ِدو دل با هم که می بندند پیمان ها
به گرمایی که می بخشد نگاهی بر دل شیدا
تو را من دوست می دارم به قطره قطره ی دریا
به اشک شوق دیداری به پایان شب هجران
به مستی و صفای می به شور و عشق بی پایان
به غوغای دل عاشق به صبح وصل مشتاقان
به لحظه لحظه با یادت که آرامش دهد بر جان
تو را من دوست می دارم میان ِجمله ی خوبان