...ناگفته هایم...

امروز ، اولین روز از باقی زندگی شماست

...ناگفته هایم...

امروز ، اولین روز از باقی زندگی شماست

میشود آیا...؟

آری میشود دل خوش بود ، به تمنای نگاهی به بلندای وفایی آیا ؟


میشود بود و نبود

میشود رفت و بماند ؟

میشود گفت و سرود و خندید ؟


میشیود تنها بود ؟


میشود رسوا بود ؟


میشود زیبا بود ؟


میشود رویا بود ؟


میشود بی ما بود ؟


میشود آیا در این تنهایی تنها کمی تنها بود ؟


میشود آیا در این بی یاوری بی همزبانی میشود آیا کمی انسان بود ؟


میشود آیا مرد ؟


میشود در پس گرد و غبار زندگی فراموش کنی رویایت ؟


میشود زیست به امید تباهی میشود مرد به امید رهایی از خود ؟


میشو آری ......./


ولی روزی که در ان بشود فراموش کنی آنچه که بودی نیست نیست


آنچه که کردی نیست نیست


نتوان بر گذر ذهن خیال ابدی چهره روشن و گلگون فراموشی کشید


نتوانی ببری از یادت که چه کردی و چه بودی

و چه گفتی . . . . . . . . . . . . . .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد