آری میشود دل خوش بود ، به تمنای نگاهی به بلندای وفایی آیا ؟
میشود بود و نبود
میشود رفت و بماند ؟
میشود گفت و سرود و خندید ؟
میشیود تنها بود ؟
میشود رسوا بود ؟
میشود زیبا بود ؟
میشود رویا بود ؟
میشود بی ما بود ؟
میشود آیا در این تنهایی تنها کمی تنها بود ؟
میشود آیا در این بی یاوری بی همزبانی میشود آیا کمی انسان بود ؟
میشود آیا مرد ؟
میشود در پس گرد و غبار زندگی فراموش کنی رویایت ؟
میشود زیست به امید تباهی میشود مرد به امید رهایی از خود ؟
میشو آری ......./
ولی روزی که در ان بشود فراموش کنی آنچه که بودی نیست نیست
آنچه که کردی نیست نیست
نتوان بر گذر ذهن خیال ابدی چهره روشن و گلگون فراموشی کشید
نتوانی ببری از یادت که چه کردی و چه بودی
و چه گفتی . . . . . . . . . . . . . .