شاید امشب بپذیرم که دگر
من ز یاد همه دنیا رفتم
مرگ هم نیز
از من به سرش یادی نیست
بادی نیست
شب هم آرام
پشت به من در خواب است
و من از چهره ی شب
زلف تاریک به یادم دارم
روز هایی که دویدم
سوی خورشید
و شب ها پی اختر
حاصل پای شکسته
در شبم شد فانوس
ــ ولی افسوس که فانوس شکست ...