...ناگفته هایم...

امروز ، اولین روز از باقی زندگی شماست

...ناگفته هایم...

امروز ، اولین روز از باقی زندگی شماست

ستاره ای دگر

همنفس میمیرد

همنفس جرعه ای از یک نگه تاریک است

تو بمان جاویدان

تو غروب من را

- گر چه خورشید نبودم -

از طلوع شب روشن

بر بام ستاره ای دگر  دید بزن

یاد لبخند  مرا

بر  سر ستاره ای که خندید بزن

***

از زمانی که زمین میچرخید

خورشید غروبش را دید

از زمانی که دل من لرزید -

***

شب مرا میخواند

دل مرا میراند

از صدای دهنک های ستم دیده ماهی

به سر سنگ فروزان

عمر  دل بستن ما بیش نبود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد