مقدمه :
در سال 1992 پس از کنفرانس زمین از ریو (Rio summit) دو مفهوم جنگلداری پایدار و مدیریت اکوسیستمی در رابطه با حفاظت و مدیریت جنگلها بطور موازی مورد توجه و بحث سازمانها, کنوانسیونها و محافل مرتبط با جنگلداری قرار گرفتند .
جنگلداری پایدار (Sustainable forest management) ریشه خود را در جنگلداری کلاسیک دارد و توسط بعضی از سازمانهای بین المللی از قبیل فائو ITTO مورد حمایت و ترویج قرار گرفته است . در حالیکه مدیریت اکوسیستمی
شمس ا… شریعت نژاد* مجید سیف اللهیان**
مقدمه :
در سال 1992 پس از کنفرانس زمین از ریو (Rio summit) دو مفهوم جنگلداری پایدار و مدیریت اکوسیستمی در رابطه با حفاظت و مدیریت جنگلها بطور موازی مورد توجه و بحث سازمانها, کنوانسیونها و محافل مرتبط با جنگلداری قرار گرفتند .
جنگلداری پایدار (Sustainable forest management) ریشه خود را در جنگلداری کلاسیک دارد و توسط بعضی از سازمانهای بین المللی از قبیل فائو ITTO مورد حمایت و ترویج قرار گرفته است . در حالیکه مدیریت اکوسیستمی (Ecosystem management) توسط کنوانسیون حفظ تنوع زیستی (CBD) بعنوان یک چارچوب مورد قبول واقع شده است . در شرایط کنونی هم بحث بر سر تفاوتهای این دو مفهوم, قابلیت اجرائی و کارائی آنها می باشد . به همین جهت در این زمینه تاکنون
بحث ها، کارگاههای مختلف آموزشی و مطالعات زیادی صورت گرفته است . هدف این مقاله بررسی تفاوتهای این دو مفهوم میباشد که هر دو یک هدف بلند مدت یعنی حفاظت و مدیریت اصولی جنگلها را دنبال میکنند . اهمیت روش و شفاف شدن این مفاهیم در رابطه با تدوین سیاست جنگل و پایش و ارزیابی حفاظت و مدیریت جنگلها توسط کشورهای مختلف است . زیرا این دو مفهوم تاکنون دقیقاً بررسی و مقایسه نشده اند، بطوریکه گاهی افراد و سازمانهای مرتبط با جنگلداری تصور و برداشت روشنی از این دو مفهوم ندارد .
روندها و تغییرات در مدیریت جنگل
در شرایط کنونی ما در جهانی زندگی می کنیم که در حال تغییر دائمی است . بخش جنگلداری هم همانند سایر بخش ها از روند تغییرات مستثنی نیست . بطوریکه در سالهای اخیر بخش جنگلداری با مسائل جدیدی روبرو شده است و باید مسائل و نیازهای اجتماعی وسیع تری را در رابطه با حفاظت و بهره برداری از جنگلها و تأمین نیازهای مختلف مورد توجه قرار دهد . بنابراین برنامه ریزی و سیاستگذاری جنگلداری از نظر تلفیق اهداف مختلف و سطح فعالیت بخاطر نیاز شرایط فعلی و جوابگوئی به نیازهای آینده باید تغییرات و روندهای ذیل را مدنظر قرار دهد :
جنگلداری در تمام سطوح (سطح جوامع تا سطح جهانی) باید به مسائل اجتماعی و زیست محیطی بیش از گذشته توجه نمایند . بطوریکه در سالهای اخیر جنگلداری با هدف تولید چوب به جنگلداری چند منظوره با اهداف متنوع گرایش پیدا نموده است.
با توجه باینکه در جهان جنگلهای مختلفی با ذینفعان متفاوت وجود دارد باید روش مدیریت متنوعی هم برای آنها انتخاب و بکاربرد . پس یک روش مدیریتی واحد برای کل جنگلهای جهان وجود ندارد . انواع مالکیت جنگل, ذینفعان مختلف و استفاده های متنوع باید در مدیریت جنگل مدنظر قرار گیرد .
یک طرح جنگلداری در اجرا نباید مخرب محیط زیست باشد به همین جهت در سالهای اخیر ابزارهائی از قبیل معیارها و شاخص های جنگلداری پایدار در واحد سطح (طرح جنگلداری), گواهی جنگل و غیره برای ارزیابی طرحهای جنگلداری ابلاغ شده است که طرحهای جنگلداری را از نظر کیفی مورد بررسی قرار میدهند . حتی این ابزارها از نظر زیست محیطی, اجتماعی و اقتصادی طرح ها و پروژه های جنگلداری را ارزیابی می نمایند .
در سالهای اخیر بسیاری از کشورها کنترل و مدیریت جنگل را از حالت تمرکز و مرکزی خارج کرده اند, بطوریکه اختیارائی به واحدهای استانی, شهرداریها و جوامع مدنی تفیذ شده است . ضمناً روند تصمیم گیری بر روی بعضی از مسائل جنگلداری هم از سطح ملی به سطح بین المللی منتقل شده است .
همکاریهای بین المللی, بانکها و قوانین تجارت تأثیر فراوانی بر روی جنگلداری دارند و کنترل مدیریت محلی جنگلها را محدود میسازند . مسائل و مشکلات جنگلداری در بحث های جهانی هم مطرح میگردد و انواع ارگانها و نهادها در این زمینه گسترش میابند .
تغییر اقلیم جهان و سناریوهای آن تأثیرات گوناگونی بر روی قوانین و تشکیلات جنگلداری در آینده خواهند داشت. بطوریکه در مناطق مختلف اکولوژیکی آفات و امراش مختلفی طغیان و گونه های مهاجم تهدیدهای زیادی را به جنگلداری تحمیل میکنند . سازگار شدن با شرایط تغییر اقلیم یک چالش بزرگ برای بخش جنگلداری است .
جنگلداری پایدار
سابقه تاریخی جنگلداری پایدار در واحد سطح یا طرح جنگلداری بیش از دو قرن است . جنگلداری پایدار در واحد سطح بر دو اصل برداشت مستمر و دائمی و برداشت اقتصادی استوار است . کارشناسان و مدیران بخش جنگلداری پس از سالها تجربه دریافتند که اگرچه ممکن است در یک طرح جنگلداری به جنگداری پایدار دست یافت ولی در سطح ملی بعلت افزایش جمعیت, بالا رفتن سطح زندگی و افزایش تقاضا برای تولیدات کشاورزی و توسعه صنعت جنگلداری در سطح ملی به مخاطره افتاده است . بطوریکه تخریب جنگلها, جنگلزدائی, کاهش تنوع زیستی و به خطر افتادن سلامتی جنگلها توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی در جهان را به چالش کشیده است. به همین جهت در سال 1992 در کنفرانس ریو مسئله جنگلداری پایدار که منظور همان جنگلداری پایدار در سطح ملی است مطرح گردید . جنگلداری پایدار در سطح ملی در فصل 11 دستور کار 21 و ”اصول جنگل“ (Forest principles) تشریح شده است . جنگلداری پایدار در سطح ملی رویکردی است که اهداف اقتصادی, اجتماعی, زیست محیطی و فرهنگی مدیریت جنگل را با ” اصول جنگل “ هماهنگ می نماید . بر طبق ” اصول جنگل “ منابع و اراضی جنگلی باید برای تأمین نیازهای اجتماعی, اقتصادی, اکولوژیکی, فرهنگی و معنوی بصورت پایدار برای نسل های فعلی و آینده مدیریت شوند این نیازها در زمینه تولیدات چوبی, غیرچوبی, آب, غذا, علوفه, گیاهان داروئی, پناه, تأمین شغل, تفرج, زیستگاه برای حیات وحش, تنوع چشم انداز و منظره, ترسیب کربن و غیره میباشند . در ضمن جنگلداری پایدار در سطح ملی باید اقداماتی در زمینه حفظ سلامتی جنگلها در برابر آلودگی هوا, آفات و امراض و غیره را انجام دهد . اگرچه پیاده کردن ” اصول جنگل “ اجباری و قانونی نیستند ولی تجربه سالهای گذشته نشاند داده است که بسیاری از کشورها در راستای اهداف ” اصول جنگل “ اقداماتی انجام داده اند . بطوریکه مفهوم جنگلداری پایدار پس از کنفرانس ریو در سال 1992 به یک بحث جهانی تبدیل شده و کشورها ارگانهای مختلفی در این رابطه بوجود آورده اند که آخرین آنها مجمع جنگل سازمان ملل (UNFF) میباشد . هدف UNFF و قبل از آن IPF و IFF که گفتگوهای بین المللی راجع به جنگلداری پایدار را دنبال می کردند اجرائی نمودن جنگلداری پایدار است . در این راستا نسبت به تهیه و پیاده کردن معیارها و شاخص های جنگلداری پایدار در سطح ملی برای مناطق اکولوژیکی مختلف جهان اقدام نموده اند . در شرایط کنونیFAO, ITTO و UNEP برای رسیدن به جنگلداری پایدار کوشش های زیادی بعمل میآورند. نتیجه این کوشش ها در سالهای اخیر منجر به تغییر در سیاست و قوانین جنگل, تحول در ساختار تشکیلاتی بخش جنگلداری, تهیه استراتژی جنگلداری و حفاظت جنگلها در کشورهای مختلف شده است . در سطح جهانی هم انواع کنوانسیونهای مرتبط با مسائل جنگلداری تشکیل شده است . ولی باید توجه نمود که جنگلداری پایدار با موانع و مشکلات فراوانی از قبیل کمبود همکاری بین کشورها و بین المللی, منابع مالی, انتقال تکنولوژی مناسب محیط زیست, حاکمیت مطلوب بر جنگلها, عدم گسترش مشارکت, تقسیم عادلانه درآمدهای جنگل و در نهایت فقر و نابرابری روبرو است .
بطوریکه جنگداری پایدار در سطح ملی دارای هفت معیار است که حفظ این معیارها شرایط رسیدن به جنگلداری پایدار را تضمین میکنند . این معیارها عبارتند از :
از بین معیارهای فوق چهار معیار در رابطه با جنبه های زیست محیطی است و سه معیار دیگر هم جنبه های اقتصادی, اجتماعی و قانونی را شامل میگردند . برای هر معیاری شاخص های کمی و کیفی تعریف شده است . پیاده کردن معیارها و شاخص های جنگلداری پایدار روند جنگلداری در سطح ملی را نشان میدهد . این روند ممکن است مثبت یا منفی باشد . تاکنون برای عملی کردن جنگلداری پایدار اقدامات زیادی در سطح ملی و بین المللی صورت گرفته است که مهمترین آنها عبارتند از :
یکی از نتایج کنفرانس ریو در سال 1992 تشکیل انواع کنوانسیونها در رابطه با مسائل جنگل ازجمله کنوانسیون حفظ تنوع زیستی (Convention on Biological Diversity) است که اهداف این کنوانسیون از نظر رعایت و اجرائی قانونی و اجباری هستند. کنوانسیون تنوع زیستی سه هدف عمده و بلند مدت از قبیل حفظ تنوع زیستی, استفاده پایدار از تنوع زیستی و سهم بری عادلانه از درآمدهای حاصله از استفاده از منابع ژنتیکی تنوع زیستی دارد . در سال 1995 در جاکارتا در یک کنفرانس اعضاء این کنوانسیون تصمیم گرفتند که برای حفظ تنوع زیستی باید چهار چوب مدیریت اکوسیستمی مدنظر قرار گیرد, ولی تعریفی از مدیریت اکوسیستمی در این کنفرانس ارائه نگردید . اما در سال 1998 در اجلاس مالاوی (Malawi) یک تعریف اولیه از مدیریت اکوسیستمی و یک سری اصول آن (حدود 12 اصل) که به اصول مالاوی معروف است توسط کارشناسان مربوطه تهیه و منتشر گردید . بدنبال آنهم در سال 2000 میلادی طی یک اجلاس با شرکت کشورهای عضو کنوانسیون تنوع زیستی یک تشریحی از مدیریت اکوسیستمی, دوازده اصل و پنج راهنمای عملیاتی تهیه و ارائه شد . مدیریت اکوسیستمی در کشور آمریکا تئوریزه شده است و آنرا برای مدیریت اکوسیستم ها (جنگل, مرتع, دریاها و غیره) مناسب و مفید میدانند . در سال 1998 این نوع مدیریت برای بخش جنگلداری توسعه داده شد و بر طبق این روش مدیریت اکوسیستمی در جنگلداری باید نکات ذیل را مورد توجه قرار دهد .
رعایت نکات فوق بعنوان اصول مدیریت اکوسیستمی باید در سطوح مختلف مدنظر قرار گیرند . از نظر کنوانسیون تنوع زیستی رویکرد اکوسیتمی بشرح ذیل تعریف شده است . (سال 2000) :
” رویکرد اکوسیستمی یک راهبرد (استراتژی) برای مدیریت تلفیقی و یکپارچه سرزمین, آب و منابع زیستی میباشد که موجب ارتقاء و استفاده پایدار از آنها بطریق رعایت عدالت اجتماعی است. “
از نظر کنوانسیون تنوع زیستی در رویکرد اکوسیستمی باید با استفاده از متدولوژی های علمی مناسب، ساختار طبیعی, فرایندها و عملکردها و روابط متقابل بین موجودات زنده و محیط آنها را مورد ملاحظه قرار داد و انسان با تنوع فرهنگی جزئی از انواع اکوسیستم ها محسوب میشود . ضمناً این کنوانسیون، اکوسیستم را یک واحد عملکردی میداند که سطوح آن بر حسب نوع مسئله مورد بررسی فرق میکند . بطوریکه سطوح آن میتواند از یک ذره خاک, یک برکه, جنگل، بیوم و کل بیوسفر را شامل گردد . بطور کلی کنوانسیون تنوع زیستی علاوه بر دوازده اصل چندین راهنمای عملی برای پیاده کردن اصول دوازده گانه بشرح ذیل پیشنهاد نموده است :
دو مفهوم جنگداری پایدار و مدیریت اکوسیستمی اگر چه بطور جداگانه توسط نهادها و ارگانهای مختلف پایه گذاری و بکار گرفته میشوند ولی با اینحال نکات مشترک و در ضمن تفاوتهای بین آنها وجود دارد نکات برجسته مقایسه بین دو مفهوم عبارتند از:
نتیجه گیری :
در سال 2003 طی یک اجلاس کارشناسی کنوانسیون تنوع زیستی در رابطه با مقایسه دو مفهوم جنگلداری پایدرا و مدیریت اکوسیستمی, شرکت کنندگان پس از بحث و گفتگو به این نتیجه رسیدند که :
- جنگلداری پایدار را میتوان بعنوان وسیله ای برای بکاربردن رویکرد اکوسیستمی مورد توجه قرار داد . ضمناً از ابرازهای جنگلداری پایدار از قبیل معیارها و شاخص های جنگلداری پایدار, برنامه ملی جنگل, جنگل مدل و برنامه گواهی جنگل بعنوان ابزاری برای پیاده کردن مدیریت اکوسیستمی استفاده بعمل آورد .
- مدیریت اکوسیستمی برای بدست آوردن نتایج بهتر باید, اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای مناطق و مسائل مختلف خود داشته باشد .
- جنگلداری پایدار باید به توسعه همکاریهای فرابخشی و بین بخشی و رابطه متقابل جنگل با سایر اکوسیستم ها و حفظ منظره و حفظ تنوع زیستی تأکید نماید .
با توجه به بررسی و مقایسه دو مفهوم میتوان نتیجه گیری نمود که هر دو مفهوم به پایداری زیست محیطی, اجتماعی و اقتصادی برای نسل های فعلی و آینده در مدیریت منابع طبیعی تأکید و اعتقاد دارند . جنگلداری پایدار با اکوسیستم جنگلی ولی مدیریت اکوسیستمی با حفظ تنوع زیستی در انوا ع اکوسیستم ها رشد و توسعه پیدار کرده اند . در آینده این دو مفهوم میتوانند به همدیگر نزدیک شوند که نتیجه آن حفاظت و مدیریت پایدار از منابع جنگلی در طرح جنگلداری, سطح ملی و بین المللی خواهد بود .